تعریف بدهکار و بستانکار در حسابداری به چه معناست؟
به طور کلی ما هر رشتهای را گفتیم میخواهیم شروع کنیم یک زبانی دارد. یعنی پزشکان یک زبانی دارند که خودشان متوجه می شوند. روانشناسها همینطور، زمین شناسان همینطور و…. هر رشتهای و هر و علمی برای خود یک زبان مخصوص دارد . ساده ترین زبان، زبان حسابداری است چون از دو جنسیت بیشتر استفاده نمی کنند یعنی هر رویدادی را میگویند یا بدهکار است یا بستانکار و دیگر از این ساده تر نمی شود. اما یعنی چه بدهکار و بستانکار؟ ما در مراودات روزمره خود وقتی که از کسی پول می گیریم میگوییم بدهکار شدیم، وام گرفتیم بدهکار شدیم، پول به کسی دادیم به صورت قرضی میگوییم بستانکار شدیم یا طلبکار شدیم. این با حسابداری هیچ تفاوتی ندارد منتها چون ما به صورت انسانی صحبت میکنیم و میگوییم من به آن آدم آن شخص ،به این صورت برای ما حفظ شده است. در حسابداری هم همین است فقط شخصیت ها دیگر انسان نیستند مقداری برای ما شاید عجیب و غریب باشد. ما میگوییم یک شرکت ایجاد شد این شرکت با یک سری حساب درگیر است یعنی می گوییم صندوق، حساب، بانک، حساب تنخواه، حساب دریافتنی، اسناد دریافتنی، تا مثلاً برسیم به اموال و اثاثه، زمین، ساختمان. اگر آن سمت ترازنامه را در نظر بگیریم میگوییم حساب پرداختنی، اسناد پرداختنی، جاری شرکا، سرمایه، درآمد، هزینه. پس بدانید شرکت ما اگر این موارد را به عنوان آدم محسوب کند بسیار ساده میشود.شرکت را اگر به عنوان یک شخص، یک نفر حساب کنیم فرض را بر این بگذاریم که هر کدام از اینها یک انسان هستند برای اینکه خوب بخواهیم درک کنیم .پس وقتی صندوق می گوییم پول داخل آن هست صندوق خود شرکت بدهکار می شود، شرکت پولش در داخل بانک است پس بانک به شرکت بدهکار می شود، حساب پرداختنی: این حساب پرداختنی در واقع به شرکت پول داده است پس به شرکت بستانکار است. اسناد پرداختنی شرکت گرفته است پس در واقع اسناد پرداختنی از شرکت بستانکار است. به این صورت خیلی راحت و ساده میتوان متوجه شد.ما میگوییم هزینه بدهکار است یعنی چه ؟یعنی هزینه یک پولی را از شرکت می گیرد که بدهکار است. درآمد بستانکار است چون ما میگوییم در مقابل درآمد یک پولی داخل شرکت می آید .پس همیشه از شرکت بستانکار است. اینکه بدهکار و بستانکار زبان حسابداری است هر کسی یک روشی برای خودش دارد برای یادگیری اولیه. شما برای حسابداری اوایل کار به این شکل است که یعنی ابتدا تا راه بیفتید هر کس برای خود روشی دارد یک فردی می گوید من به این صورت می گوییم که مثلاً آقای بانک به من بدهکار است .آقای صندوق بدهکار است. آقای تنخواه بدهکار است تا این موارد را درک کند .بعضی از افراد به صورت دادن و گرفتن یاد می گیرند می گویند صندوق داده پس بستانکار است، بانک گرفته است پس بدهکار است. به صورت داد و ستد این موارد را یاد میگیرند. هر روشی که هرکسی دارد این وقتی میخواهد در سند زدن وارد شود و در پروژه ها وارد شود انقدر موارد تکرار می شود که شما با دیدن آنها دیگر نیازی ندارید تا تحلیل کنید و خود به خود تبدیل شده و خروجی می شود آن چیزی که شما سند میزنید .به عبارتی شرکت وقتی ایجاد میشود شما شرکت را به عنوان یک شخصیت حقوقی باید بپذیرید یعنی همه با این شخصیت حقوقی در ارتباط هستند حتی آن فردی که ایجاد کرده این شرکت را به عنوان سهامداران و یا جاری شرکا. این شرکت مستقل است. به شرکت بدهم بستانکار هستم حالا من می توانم جاری شرکا باشند یا فرد دیگری باشند که با شرکت مراوده دارد می توانم بانک باشد. بنابراین این مورد اگر شما خیلی خوب درک کنید که شرکت یک شخصیت کاملاً مجزا است برای شما کاملاً جا میافتد. از نظر قانون هم همینطور است یعنی شما فرض کنید ۳ نفر هستید یک شرکتی را تاسیس کرده اید و ساختمان برای خودتان است. یک واحد آپارتمان برای آقای فلانی است و صاحب این آپارتمان است. می تواند به دفاتر اسناد رسمی مراجعه کند و دفتر خود را به شرکت اجاره دهد یعنی نوشته موجر آقای فلانی مستاجر شرکت فلانی و دو طرف خودش امضا کرده است. این یک موضوعی است که در قانون پذیرفته شده است یعنی شما به اسناد رسمی اگر مراجعه کنید هیچ وقت شما گفته می شود که این مورد را نداریم. فرضا شما خودتان موسس شرکت هستید و موسسه خدماتی تاسیس کردید یا آژانس یا آموزشگاه تاسیس کرده اید و به خاطر اینکه در مسائل مالیاتی جلو باشید شرکت را اجاره میکنید و حتی می توانید ماهی دو میلیون اجاره در دفتر ثبت کنید. قانونی است و خیلی هم عالی است و می شود سالی24 میلیون تومان که میتوانید مالیات این مورد را ندهید و هیچ وقت هم ممیز به شما نمی گوید این به چه معناست؟ چون میتواند به جای نامه رسمی را به آنها نشان دهید. خیلی از افراد میگویند ما نمیفهمیم این مورد به چه معناست که ما صاحب شرکت باشیم و پول بدهیم و شرکت بستانکار شود. این موضوع را درک نمی کنند به خاطر اینکه ما این را تکرار میکنیم که شرکت یک شخصیت حقوقی مستقل و مجزا است . شما یک شخصیت حقوقی که ممکن است دارای چند نفر سهامدار باشد. شرکت شخصیت حقوقی است .به خاطر این است که اگر شرکت به مشکل بر بخورد میآیند و اموال شرکت را با آن کار دارند و اشخاص را و چیزهایی که شما در دفاتر قانونی می نویسید باید به نام شرکت باشد وقتی میگوید خودرو خودرو مدیر عامل نیست در سند خودرو نوشته شده است در قسمت نام: مال شرکت آلفا .وقتی پرینت بانکی گرفته شده نام صاحب حساب شرکت فلان. برای مثال میخواهند خودرویی را برای شرکت بخرند و به شرکت تولید کننده یا نمایشگاه مراجعه کرده و می گویند خودرو به نام چه شخصی است ؟ میشود به نام شرکت و اساسنامه شرکت و مشخصات شرکت را تحویل میگیرند و وارد سند میشود یعنی خودرو برای شرکت محسوب میشود و هزینه ها هم برای شرکت قابل قبول است بعد از مدتی اگر بخواهند خود را به فروش برسانند تشریفات خاص خود را دارد و بحث استهلاک نیز برای آن مطرح می شود.